یکی از بچه هیئتی ها یه چیزی گفت خیلی جالب بود و شاید تاحالا کمتر به طور جدی به اون فکرده ایم.
یکی از بچه هیئتی ها یه چیزی گفت خیلی جالب بود و شاید تاحالا کمتر به طور جدی به اون فکرده ایم.
گفت هرسال قبل از محرم هممون رو حس و حال محرمی میگیره و با خودمون عهد می بندیم که دیگه امسال محرم کاری نمی کنم که آقامو ناراحت کنه! (خیلی جدی به خودمون قول می دیم.) ولی باز بعداز چند روز شاید همون آش میشه و همون کاسه.
انگار نه انگار در این عهدهایی که با خودمون می بندبم کسانی را واسطه قرار می دهیم که به قول خودمون عاشقانه و دیوانه وار دوستشان داریم اما این چه دوست داشتنی است که ما داریم؟ آیا دوست داشتنِ این چنینی که ده شبانه روز بیشتر دوام ندارد (حتی برای بعضی ها فقط ده شبش که حتی آن هم نیست) و بعداز آن فراموش می شود تا سال آینده، به دردمان خواهد خورد؟چگونه با این دوست داشتن دوره ای که حتی سخنان اماممون را هم حتی شاید نشنیده ایم و یا دوست نداریم بشنویم و فقط از دوست داشتن امام بر سر و سینه زدن را یاد گرفته ایم.
و تازه انتظار که در روز قیامت شفاعت هم بشویم و با چنان غروری بعد از محرم سرمست و خوشحال می شویم که من در این ایام چنان اشکی برای امام حسین (ع) ریختم که صد در صد بهشت را برای خودم خریده ام. امام غافل از اینکه دوست داشتن فقط گریه و عزاداری نیست، بلکه به این است که بفهمیم چرا امام چنین کارهایی را انجام دادند و اگر ما در چنین شرایطی قرار گرفتیم بدانیم که باید چه کنیم.
و در آخر یک سؤال ...
آیا تا به حال به این فکر کرده ایم که عصر حاضر ما چه اندازه شبیه عصر امام حسین (ع) است؟ و همان امر به معروف و نهی از منکری که امام برایش جانفشانی نمودند الان چه شده است؟